ارزیابی شاخص های توسعه آذربایجان شرقی در اسناد منطقه ای (۳)

در دو یادداشت قبلی مرتبط به ظرفیت های اقلیمی و فرصت ژئوپلیتیکی و زیرساختی استان سعی گردید، نقاط قوت و توانمندی های استان معرفی گردد. هدف یادداشت حاضر بر این است که وضعیت استان بر مبنای اسناد بالادستی توسعه ارزیابی گردد. منطق ارائه دو یادداشت پیشین و ارزیابی فعلی بر این است که؛ یکی از پاردوکس ها یا تناقض های مرتبط به روندهای توسعه مناطق آذربایجان عدم انطباق و تناسب وضعیت شاخص های توسعه این منطقه با با توانمندی ها و ظرفیت های آن است. این تحلیل کوتاه بر مبنای داده ها و یافته های «سند اول تدبیر و توسعه استان آذربایجان شرقی در سال ۱۳۹۴» و سند دوم تدبیر و توسعه استان انتشار یافته در سال ۱۳۹۸» می باشد. یافته های این دو سند بدین ترتیب می باشد؛ فضای نامناسب کسب و کار، رتبه پایین رفاه اجتماعی، رضایت اجتماعی پایین و ساختار نظام مدیریتی ناکارآمد استان. ضمنا بایستی یادآوری نمود که ارزیابی و تحلیل سند آمایش جامع ۲۱ جلدی استان نیز همخوانی معینی با یافته های این دو سند دارد. داده های پایش فقر در سال ۱۴۰۰ نیز تاییدی بر داده های اسناد استانی می باشد. (تصویر یادداشت)

فضای نامناسب کسب و کار؛

با روند مهاجرت مستمر در چند دهه گذشته، استان سالانه بخشی از جمعیت جوان، ماهر و متخصص و نیز سرمایه‌های مالی خود را از دست می‎دهد. روند پایدار مهاجرت و نیز واقعیت هایی مانند پایین بودن نرخ رشد اقتصادی استان در مقایسه با رقم متوسط کشوری، بالا بودن نرخ بیکاری به ویژه در میان اقشار جوان و تحصیل کرده بخصوص در بین زنان، حاکی از نامساعد بودن فضای کسب و کار در استان در مقایسه با کشور می باشد. در سال‌های ۱۳۹۴-۱۳۹۳ بر اساس گزارش مرکز پژوهش های مجلس در خصوص فضای کسب و کار، آذربایجان شرقی در مقایسه با متوسط کشوری از حیث فضای کسب و کار با امتیاز متوسط ۷,۲۴ از ۱۰ از وضعیت نامناسبی برخوردار بوده و رتبه ۲۱ را در بین استانها دارد. (سند تدبیر ۹۴ جلد ۲، : ۵۷) در سایر سال های نیز بهترین رتبه فضای کسب و کار نزدیک به میانگین کشوری بوده است.

رتبه پایین رفاه اجتماعی؛

در خصوص وضعیت رفاهی مردم، نگرشی اجمالی بر میزان فقر و توزیع درآمد گرچه نشان از بهبودی نسبی وضعیت رفاهی در استان دارد، اما مقایسه ‎این استان با متوسط کل کشور، رتبه نه چندان مناسب آن را در میان استانها به نمایش می‌گذارد. در واقع این استان در سال ۱۳۹۰ با شاخص درآمد سرانه ۰,۶۴۲ رتبه هفدهم را دارا بوده است. گرچه این شاخص طی بیست و پنج سال (۹۰ – ۱۳۶۵)، از ۰,۳۵۴ به این رقم ارتقاء یافته، اما در حال حاضر، رتبه استان، حاکی از وضع نامطلوب آن می‎باشد. به طور کلی، از لحاظ سطح زندگی ارقام مربوط به استان،۱۹ درصد کمتر از متوسط کشوری بوده است. این واقعیت با توجه به تورمی بالاتر از سطح متوسط کل کشور و نیز نرخ بیکاری حدود ۱۰ درصد و جایگاه مهاجر فرستی استان که غالباً شامل جمعیت جوان و تحصیل کرده آن می‎باشد، امری قابل تأمل می‎باشد. داده های پایش فقر در سال ۱۴۰۰ نیز موقعیت استان را در رتبه ۱۴ نشان می دهد.

رضایت اجتماعی پایین؛

دومین دستاورد توسعه، رضایت است که مقوله ای ذهنی و درونی معطوف به افرادی است که در یک جامعه زندگی می‌کنند. گرچه رفاه در رضایتمندی افراد نقش دارد اما رفاه مترادف رضایت نیست و لزوماً با تحقق آن به دست نمی آید. رضایت دستاوردی مهم و اساسی است که می‎تواند نتیجه و دستاورد تحول مطلوب در مناسبات  اجتماعی، روابط متقابل میان افراد و نهادها، خلق و خوی مردم و نظام حقوقی مناسب باشد. تولید امکانات فیزیکی- اقتصادی که منجر به تولید رفاه می‎گردد، تنها می‎تواند گام نخست و شرط لازم و نه کافی، برای تولید رضایت بشمار آید. می‎توان وضعیت سرمایه اجتماعی هر جامعه را بازتاب و نشانگر سطح رضایت مردم دانست. سرمایه اجتماعی، معمولاً با هفت مؤلفه احساس اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، شبکه پیوند (شبکه اجتماعی)، احساس امنیت اجتماعی، انسجام اجتماعی، احساس تعلق اجتماعی و انضباط اجتماعی شناخته می‎شود. نتایج به دست آمده از یک پژوهش، در دوره زمانی ۱۳۷۵-۱۳۸۸ نشان می‎دهد که این استان از لحاظ مؤلفه های سرمایه اجتماعی در وضعیت مناسبی قرار ندارد، به ویژه در مورد احساس امنیت اجتماعی، احساس اعتماد اجتماعی و انضباط اجتماعی که به ترتیب ۷۲ ، ۶۹ درصد پاسخگویان در حد خیلی کم، کم و تا حدودی کم آن را ارزیابی کرده اند. (گزارش بررسی وضعیت سرمایه اجتماعی ،۱۳۹۰)  در مجموع می‎توان نتیجه گرفت که استان آذربایجان شرقی، از لحاظ دو دستاورد نهایی توسعه، یعنی رفاه و رضایت، وضعیت مناسبی ندارد.

توسعه نامتوازن استان؛

توسعه مناطق و نواحی استان در طول چند دهه گذشته به شدت نامتوازن بوده که برخی مصادیق و قرائن آن عبارت است از؛ عدم توازن بخشی و منطقه‌ای و در نتیجه محرومیت شهرستان‎های شرقی استان نسبت به شهرستان‎های نیمه غربی آن، با وجود ظرفیت بسیار بالای کشاورزی در منطقه شمال شرقی، عدم توازن اجتماعی و فرهنگی به لحاظ فقدان یکپارچگی و هماهنگی ارزشها، بروز پدیده شهرنشینی متمرکز و نامتوازن و مشکلات عدیده در مقابل ایجاد تسهیلات شهری متناسب با حجم جمعیت، مهاجرت بی‎رویه جمعیت از روستاها به شهرها، خصوصاً به کلانشهر تبریز، علیرغم توفیق نسبی در عمران روستاها، توسعه نامتوازن زیرساختهای ارتباطاتی، تمرکز خدمات درمانی و آموزشی در مرکز استان و چند شهر دیگر، تمرکز مناطق صنعتی، تجاری و مالی در نیمه غربی استان به ویژه تبریز.

ساختار نظام مدیریتی ناکارآمد؛

بر حسب ارزیابی «سند تدبیر و توسعه استان» عوامل اصلی دخیل در عدم تحقق پیشرفت و انحراف توسعه آذربایجان‎شرقی را باید در «بعد مدیریتی این پروسه، مدیریت در برنامه‌ریزی و اجرای برنامه ها» جستجو نمود. نکته‎ای که با یافته های کیفی پژوهش حاضر نیز کاملاً منطبق می‎باشد. از رویکرد این سند مهمترین آسیب‎ها و چالش‌هایی که نظام مدیریتی استان با آنها مواجه است عبارتند از:

  • تسلط نگرش از بالا به پایین و از مرکز به استانها، بدون توجه به واقعیت‎های استان و دارا بودن دانش لازم کارشناسی
  • بی توجهی یا کم توجهی به نظرات کارشناسی متخصصان استانها در اولویت گذاری، مسئله شناسی و شناسایی قابلیت های منطقه‌ای و استانی در راستای توسعه
  •  تمرکزگرایی و عدم عنایت به توانمندی‎های نهادی و مردمی استانها
  •  نگرش مقلدانه به بیرون و غفلت از قابلیتها و محدودیتهای درونی
  • توجه صرف به منابع و نتایج کوتاه مدت و غفلت از هزینه‌های فیزیکی- اقتصادی و به ویژه انسانی
  • متمرکز شدن بر قطب های توسعه در کشور و بی عنایتی به مناطق به طور متعادل و متوازن و… (سند تدبیر ۹۴ جلد ۲، :۶۵-۶۲)

ناموزونی ظرفیت‌ها و چالش‌ها:

بر حسب ارزیابی دومین سند تدبیر و توسعه، آذربایجان‌شرقی طی ۵ دهه اخیر نرخ مهاجر فرستی بالائی داشته است. چنان که سهم جمعیتی آن در کل کشور طی سالهای ۱۳۹۵ – ۱۳۷۵ ، از ۵/۵ درصد به ۴/۹ درصد کاهش یافته است. عدم بهره برداری صحیح از ظرفیت‌های استان، بر تولید ناخالص داخلی و سطح رفاه اقتصادی استان تأثیرگذار بوده و موجب عملکرد ضعیف اقتصادی استان در زمینه ایجاد رشد اقتصادی پایدار شده است. بررسی نرخ رشد تولید ناخالص داخلی بدون نفت به قیمت ثابت (سال۱۳۹۰ ) در طی سالهای اخیر و مقایسه آن با سطح ملی بیانگر این موضوع است که به جز سال ۱۳۹۲ ، در اغلب سالهای مورد بررسی نرخ رشد اقتصادی در استان کمتر از میانگین کشوری بوده است. به طوری که میزان این نرخ در استان طی سالهای فوق ۰۲/۱ درصد و در سطح ملی ۲۵/۱ درصد بوده است. (کلیات دومین سند تدبیر و توسعه استان، ۱۳۹۸: ۴-۵)

در همین فاصله، سهم استان از تولید ناخالص داخلی بدون نفت کشور از ۳/۷۶ درصد در سال ۱۳۹۰ به ۳/۶۸ درصد در سال ۱۳۹۴ رسیده و رتبه استان در بین استانهای کشور از هشت به نه تنزل یافته است. بررسی تولید سرانه استان و مقایسه آن با متوسط کشوری نشان می‎دهد که در تمام سالهای ۱۳۹۷ –۱۳۹۰ تولید سرانه استان پایین تر از متوسط کشوری بوده است چنان که طی سالهای فوق نسبت تولید سرانه استان به تولید سرانه کشور حدود ۷۶ درصد بوده است. به عبارتی سطح رفاه در استان حدود ۲۴ درصد پایینتر از متوسط کشوری بوده است. کاهش سهم اقتصادی و پایین بودن درآمد سرانه استان نسبت به متوسط کشوری یکی از عوامل اصلی مهاجرت فرستی استان بوده و آن را در یک دور باطل قرار داده است.

طبق ارزیابی سند دوم تدبیر، بررسی سیمای توسعه استان نشان می‌دهد که استان به لحاظ کشاورزی، صنعت و معدن و زیرساختها، دارای ظرفیتها و قابلیتهای بالقوه بالایی است. همچنین توجه به پیشینه و تاریخچه استان حاکی از آن است که آذربایجان شرقی دارای سرمایه‌های نمادین (فیزیکی و انسانی) قابل توجهی بوده که می‎توانند نقش مهمی در توسعه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی استان داشته باشند. علیرغم این موضوع، ارزیابی عملکرد استان بر اساس نماگرها و شاخصهای مختلف رضایت‎بخش نبوده و بیانگر آن است که از این ظرفیتها استفاده مطلوب صورت نگرفته است. (کلیات دومین سند تدبیر و توسعه استان، ۱۳۹۸: ۶-۵)

دیدگاه خود را بنویسید


برو بالا