نجات دریاچه ارومیه یا تبلیغات انتخاباتی

در ۲۱ آذر ماه ۱۴۰۲، ۴۳ نفر از نمایندگان استان های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، زنجان و اردبیل در نامه ای به رئیس جمهور خواستار اقدامات فوری و جهادی دولت جهت احیای دریاچه ارومیه شده اند و در این طرح به درخواست اصلی خود مبنی بر ضرورت انتقال آب از خلیج فارس به دریاچه تاکید نموده اند. در خصوص این نامه به چند نکته اشاره می شود؛

نخست این که؛ اقدام جمعی و اتفاق نظر نمایندگان ۴ استان آذربایجان که در سال های گذشته پدیده ای بسیار نادر بوده، حرکتی ارزشمند و مبارک است. جای بسیار خوشوقتی است که ۴۳ نفر از نمایندگان منطقه به صورت مشترک و همدل در خصوص مهمترین مساله و فاجعه زیست محیطی کشور اتفاق نظر پیدا کرده و درخواست مهمی را ارائه کرده اند. اما سوال این است که این هم رایی و همگرایی نمایندگان چرا در طول ۸ سال گذشته دیده نشد. چگونه است که این نمایندگان محترم نه در فرایند تصویب بودجه های سالانه، نه در گنجاندن مساله دریاچه در برنامه های ششم و هفتم توسعه، و نه در اجبار مدیران ارشد استان برای تخصیص حقابه های قانونی دریاچه از سدهای استان های حوزه آبریز دریاچه، به چنین حرکت جمعی یا فردی مبارکی اقدام نکردند.

دوم، در دو دولت روحانی ارقام مشخصی در بودجه سالانه برای هزینه های ستاد احیا تصویب می شد، ولی بودجه تخصیصی دولت برای ستاد یک دوم و یا یک چندم بودجه مصوب بود. در این سال ها خبری از نظارت و پیگیری موثر نمایندگان برای انجام تعهدات دولت نبود. وقتی هم مقامات دولت مانند معاون اول یا رئیس سازمان مدیریت وقت با ادعا و فخر به ارقام چند هزار میلیاردی مصوب «نه تخصیص داده شده» ستاد احیا اشاره می کردند، خبری از مواخذه این وکلا نبود.

سوم، موقعی که دولت آقای رئیسی، موقعیت ستاد احیا را به لحاظ ساختار مدیریتی و نیز بودجه تنزل داد، خبری از اعتراض و مقاومت نماینده ای نشد. زمانی هم که در مجلس یازدهم، طرح تحقیق و تفحص ستاد احیای دریاچه ارومیه به تصویب رسید و جناب متفکر آزاد نماینده تبریز مسئولیت آن را بر عهده گرفت، در یک سال اخیر هیچ گزارشی از تخلفات افراد، نهادها، شرکت ها و پروژه های اجرایی منتشر و یا ارائه نشده است.

چهارم، زمانی که انتقال آب از دریاچه بزرگ خزر بنا به ملاحظات زیست محیطی و مالی مورد تایید ستاد احیا و دولت قبل قرار نگرفت، چگونه اکنون و در این نامه، نمایندگان آذربایجان انتقال آب از دریاچه کوچک وان ترکیه را مطرح کرده اند. آیا عقل سلیمی می پذیرد که دولت ترکیه حاضر به پذیرش انتقال از این حوزه محدود آبی خود باشد. کشوری که در برخی مناطق خود با بحران و تنش آبی مواجه می باشد. طرح چنین موضوعی نیز به غیر از اشاره به راه حل غیرکارشناسی با بهره برداری تبلیغاتی چیز دیگری نمی تواند باشد.

پنجم، وقتی که پروژه های زیرساختی کوچکی مانند راه آهن ۱۸۰ کیلومتری میانه – تبریز پس از ۲۳ سال هنوز به بهره برداری نرسیده و یا از آزاد راه ۲۸۰ کیلومتری تبریز- بازرگان پس از ۷ سال فقط ۲۹ کیلو ساخته شده، و نمایندگان در این ربع قرن تلاش جمعی قاطعی برای فشار بر دولت ها جهت تخصیص بودجه و اتمام پروژه ها انجام نداده اند، و یا پس از سالیان زیاد پروژه انتقال آب شرب تبریز از رودخانه مرزی و مشترک ارس هنوز نیمه تمام است، چگونه انتظار دارند مگا پروژه چند صد کیلومتری انتقال آب از خلیج فارس مورد تایید و عنایت دولت قرار گیرد. «میللت چوره یی قولاغیندان یئمیر قارداشلار»

دیدگاه خود را بنویسید


برو بالا