مناطق مختلف آذربایجان در ایران به لحاظ نسبت ظرفیت ها و شاخص های توسعه با یک پارادوکس و تناقض بزرگی مواجه می باشد. این مناطق مانند آذربایجان شرقی در عین حال که ظرفیت ها و فرصت های بزرگ و متنوعی برای توسعه دارد، ولی طیف قابل توجهی از جمعیت شهری و روستایی و نیز گستره ای از جغرافیای آن با مسائل و محرومیت های عمیقی رنج روبرو هستند. در سه یادداشت پیوسته سعی می شود ابتدا؛ ظرفیت های اقلیمی- ژئوپلیتیکی، و فرصت ها و توانمندی های زیرساختی معرفی شده و سپس بر مبنای اسناد بالادستی یعنی سند آمایش استان و نیز سند تدبیر و توسعه، وضعیت شاخص های کلان توسعه استان ارزیابی شود.
مقدمه
هر یک از استانهای کشور برای دستیابی به توسعه ملی و سهیم شدن در پیشرفت و شکوفایی زیرساختهای حیاتی و اقتصادی کشور و نیز حل چالش ها و مسائل محلی و منطقه ای از ظرفیتهای بالفعل و فرصتهای بالقوه متنوع و متفاوتی برخوردار هستند. توجه فراتر از نگاه های بوروکراتیک و متعارف پیشین به این ظرفیتها و بهره گیری از آنها و نیز به فعلیت رسانی فرصتها به ویژه در شرایط تحریم و فشارهای بینالمللی، ضرورتی اجتنابناپذیر می باشد.
مطالعات آمایش سرزمین استانها و نیز دیگر مطالعات موردی درباره هر یک از استانها از یک سو به نحو تفصیلی نشانگر ظرفیتهای غنی و فرصتهای بی نظیر در گستره سرزمینی کشور بوده و از سوی دیگر بیانگر معطل ماندن بخش مهمی از این فرصتها و عدم بکارگیری مطلوب ظرفیتهای استانها و مناطق متنوع اقلیمی کشور میباشد. البته استانها به لحاظ هم برخورداری محض و هم بهره گیری مطلوب از ظرفیتها و فرصتهای راهبردی تفاوت های قابل توجهی دارند که همین واقعیت به لحاظ توسعه یافتگی نیز استانها را متمایز ساخته است.
نکته مهمی که بایستی درباره ظرفیتها و فرصتهای مناطق تکرار و تأکید نمود این است که؛ نظام مسائل و وضعیت توسعه یافتگی استانهای کشور بیانگر این واقعیت است که صرف بهرهمندی از توانمندیهای انسانی یا اقلیمی و دیگر پتانسیلهای مطلوب، متغیر نهایی در حل مسائل و توسعه زیرساختهای حیاتی این مناطق و توان سهیم شدن در اقتصاد کلان و توسعه ملی نمی باشد، بلکه این رویکردها و الگوهای مدیریتی کارآمد و دلسوز در استانها بوده است که در بهره گیری از ظرفیتها و فرصتها نقش تعیین کننده ای در بهبود وضعیت مناطق داشته است.
تجربه خیلی از کشورهای شرق آسیا حاکی از آن است که به رغم فقر اقلیمی و یا فقدان منابع طبیعی، رویکردها و الگوهای مدیریتی کارآمد توانسته در تکوین رشد و توسعه مطلوب و نیز حل خیلی از چالش ها و مسائل محلی و ملی نقش تعیین کنندهای داشته باشد. تجربه دو اقلیم یکسان انسانی و طبیعی کره شمالی و کره جنوبی نمونه بارزی از این ادعا میباشد. البته چنین واقعیتی در خصوص وضعیت توسعه مناطق داخل کشورمان نیز صدق میکند. مثلا استانهای با اقلیم و منابع طبیعی غنی و مناسب در غرب و جنوب غرب مانند کردستان، هرمزگان یا خوزستان به لحاظ توسعه یافتگی و برخوداری یا رفاه اجتماعی وضعیت اسفناکی نسبت به استانهای مرکزی با اقلیم و فقر منابع طبیعی مانند یزد، سمنان و اصفهان دارند.
از این منظر آذربایجان شرقی از ابعادی چند مانند ویژگیهای ژئوپلیتیکی، موقعیت خاص ارتباطی با اوراسیا، ویژگیهای هویتی- فرهنگی، مولفه های سیاسی- امنیتی، نقش متمایز تاریخی در تحولات مشروطه و انقلات اسلامی، مختصات اقلیمی و جغرافیایی، زیرساختهای ارتباطی و صنعتی تفاوت های قابل توجهی با بیشتر استانهای کشور دارد. حساسیت نسبت به این ویژگیهای منطقه ای باعث شده است تا ایالت آذربایجان که در دوره قاجار و قبل از آن به صورت یکپارچه مدیریت میشد، و با وجود خصوصیات مشترک جغرافیایی، فرهنگی و تاریخی، در سده اخیر با رویکردی بیشتر سیاسی- امنیتی به چهار استان آذربایجانشرقی، آذربایجانغربی، زنجان و اردبیل تقسیم شود و برخی شهرهای مهم بندری مانند آستارا به گیلان واگذار شود.
با توجه به این واقعیت، چنان که در این گزارش به اجمال اشاره خواهد شد استان آذربایجان شرقی دارای توانمندی ها و پتانسیل های غنی بالفعل و فرصتهای بالقوه زیادی می باشد. ولی در عین حال در چند دهه گذشته فقدان الگوی توسعه منطقه ای و عدم توجه به الزامات، منابع و رویکرد علمی مدیریت منطقه ای موجب ناتوانی نظام مدیریت استانی در بهره گیری از آنها شده است طبعاً چنین وضعیتی، هم موجب عدم پیشرفت شایسته و مطلوب استان نسبت به دیگر استانهای هم سطح مانند خراسان رضوی یا اصفهان و هم زمینه عدم تعادل و توازن توسعه در سطح استان و بین شهرستان ها شده است.
پدیداری مسائل، آسیب ها و مشکلات اجتماعی و عقب ماندگی زیرساختهای حیاتی در سطح استان را میتوان نتیجه این روند دانست و طبعاً سرریز این چالش ها مانند بحران محیط زیستی و مهاجرت ناشی از بیکاری و تغییرات اقلیمی به سمت دیگر استانها و به ویژه مناطق مرکزی کشور خواهد بود. بر این اساس شناخت و معرفی ظرفیتها و فرصتهای راهبردی استان هر چند هم گام مهمی برای حل مسائل و مشکلات خود استان و نیز زمینه ای برای کمک به حل مشکلات کشور در شرایط تحریم و فشارهای خارجی میباشد، ولی در فقدان نظام مدیریت منطقه ای کارآمد همچون دهه های پیش، شناسایی و تدوین ظرفیتها و فرصتها تأثیر چندانی بر بهبود وضعیت شاخصها و روندهای مناطق و استانها نخواهد داشت.
ظرفیتهای ساختار فضایی و فرصتهای اقلیمی
اقلیم آذربایجان ایران، منطقه ای کوهستانی محسوب می شود که نزدیک به ۴۰ درصد از سطح آن را کوهستان و ۲۸ درصد آن را تپههای ماهور و ۳۲ درصد را دشت ها و جلگه های بین کوهی تشکیل میدهد. تلاقی رشته کوههای زاگرس و البرز در شرق و جنوب آذربایجان، نزدیکی به دریای سیاه و مدیریترانه در غرب استان موجب شکل گیری اقلیم متفاوت کوهستانی در شمال غرب کشور شده است. مناطق کوهستانی منطقه عبارتند از توده آتشفشانی سبلان در شرق و ارتفاعات سهند در غرب و جنوب غربی و رشته کوههای قرهداغ در شمال و رشته کوههای تخت سلیمان و اربط در جنوب و ارتفاعات بزقوش در جنوب شرق و قوشاداغ در شمالشرق.
از این رویکرد استان آذربایجان شرقی هم به لحاظ توپوگرافی اقلیمی و هم جغرافیای انسانی قرابت و یکپارچگی معینی با استانهای همجوار دارد. استان به لحاظ توپوگرافی به طور میانگین سرزمین نسبتاً مرتفع است. بیشترین مساحت استان در طیف ارتفاع ۱۴۰۰ تا ۱۸۰۰ قرار دارد. تفاوت ارتفاع بین قله سهند و دریاچه ارومیه و رود ارس به بیش از ۳۵۰۰ متر می رسد. وجود ۷ واحد کوهستانی، دره ها، دشتها و جلگههای نشات گرفته از آن، مختصات ویژه ای را به لحاظ اقلیمی، منابع آبی، پوشش گیاهی و ذخایر طبیعی و سکونتگاه انسانی به منطقه بخشیده است. تلاقی مبدا رشته کوههای البرز و زاگرس در شرق و جنوب غرب آذربایجان همراه با دشتها و کوهپایه های متعدد باعث شکل گیری اقلیمی چهار فصل در استان شده و همین امر تنوع قابل توجهی در تنوع و تکثر ساختار گیاهی و جانوری به وجود آورده است.
از نظر تقسیمات حوضههای آبریز کشور، حوضههای آبخیز ارس، سفیدرود ـ قزلاووزن و دریاچه ارومیه پهنه استان را پوشش میدهند که بیشترین مساحت استان در محدوده حوضه آبریز دریاچه ارومیه قرار گرفته است. رودخانه ارس از محدوده سه استان آذربایجانغربی، آذربایجانشرقی و اردبیل میگذرد که برای هر سه استان شاهرگ حیاتی محسوب میشود.
هر چند سال های اخیر وضعیت آب و هوایی و اقلیمی استان با تغییرات جدی مواجه است، ولی در بلندمدت و در دهه های گذشته، فراوانی نسبی بارشها و توان آبی مناسب حوضه های آبریز، دامنۀ حرارتی و رطوبتی مناسب با مطلوبیت اقلیمی در بخش عمده ای از سال در تمام گسترۀ استان از نقاط قوت محیط اقلیمی استان محسوب می شود. وجود دو حوزه آبریز خزر و دریاچه ارومیه و نیز رودخانه های دائمی و فصلی متعدد این استان را با استعداد آب های سطحی ۲۹۰۰ میلیون متر مکعب و آبهای زیر زمینی ۲۵۵۰ میلیون مترمکعب برخوردار نموده است. ماحصل ویژگیها و مختصات چنین اقلیمی، وجود ۱۸۰۰ هکتار جنگل با گونههای متنوع و منحصر به فرد و تنوع گیاهی با ۲۵۰۰ گونه گیاهی و درختی و نیز تنوع گونه های جانوری استان با تعداد ۳۴۶ گونه همراه با گونه های زیاد مهاجر میباشد. اختصاص ۱۳ درصد مساحت استان به مناطق حفاظت شده گویای اهمیت جغرافیای طبیعی و اقلیمی استان میباشد که این ویژگیها هم به لحاظ سکونتگاهی، هم برای اقتصاد کشاورزی و نیز اقتصاد گردشگری مزیتها و قابلیت های گستردهای را فراهم کرده است. از این منظر الگوی کشت و صنعت مغان میتواند نمونه خوبی برای گسترش زیرساختهای کشاورزی صنعتی و بهره برداری از ظرفیتها و فرصتهای مهجور اقلیم مناسب مناطق مختلف استان محسوب شود. نقاط قوت و فرصتهای بخش کشاورزی استان را در نکات زیر میتوان خلاصه نمود؛
- امکان کاشت بسیاری از محصولات استراتژیک مانند غلات در استان
- وجود مزیت های رقابتی در تولید و صادرات برخی محصولات کشاورزی
- وجود آب و هوای مناسب اقلیمی در استان برای کشت محصولات باغی صادراتی
- تنوع محصولات باغی و زراعی و فرآوردههای دامی
- وجود شرکت ها و کارخانههای تولید ادوات کشاورزی مانند تراکتورسازی و کمباینسازی در استان
- اشتغال بیش از ۲۲ درصد از جمعیت فعال در استان در بخش کشاورزی
همچنین در حوزه شیلات و آبزی پروری بر حسب برآوردهای جهاد کشاورزی و سازمان شیلات، بیش از ۷ هزار کیلومتر مربع از وسعت سرزمینی استان دارای توان اکولوژیکی یا قابلیتهای مناسب برای سرمایهگذاری در حوزه شیلات و پرورش ماهی و دیگر آبزیان سردآبی و یا گرمآبی میباشد که با توجه به برخی رودخانههای دائمی و فصلی در استان و نیز وجود سدها، برکه های بزرگ و متعدد محلی زمینه های اشتغالزایی مناسبی در این بخش از اقتصاد مهیا می باشد. توسعه آبزیپروری میتواند علاوه بر تامین مواد پروتئینی سالم زمینه تعادل در بازار گوشت و مرغ را فراهم کرده و نیز از وابستگی به واردات این محصولات و یا دانه های گیاهی وارداتی بکاهد.
در حوزه اقتصاد دامداری نیز بر حسب برآوردهای محاسباتی کارشناسان آمایش سرزمین استان (۱۳۹۷)، بیش از ۹ هزار کیلومتر مربع از اراضی استان دارای توان اکولوژیکی مناسب برای مرتع داری می باشد که این ظرفیت میتواند برای توسعه اقتصاد دامداری مناسب باشد. بهرهگیری مناسب از این امر زمینههای تولید گوشت در سطح بازار داخلی و حتی بازارهای صادراتی را فراهم می نماید. بنا بر محاسبات سازمان های استانی، نزدیک به ۵۴ درصد از مساحت استانی با تراکم متفاوت دارای پوشش گیاهی مرتعی میباشد که یک سوم این مراتع، متراکم و غنی میباشد.
همچنین با توجه به وجود محصولات کشاورزی و باغی قابل توجه، ظرفیتها و فرصتهای سرمایهگذاری زیادی برای صنایع تبدیلی و بسته بندی در محصولات غذایی و کشاورزی در آذربایجان وجود دارد. سرمایهگذاری بخش خصوصی در این عرصه ها، ارزش افزوده قابل توجه، زمینه های اشتغال و صادرات و کاهش وابستگی به سرمایه گذاری های دولتی را به دنبال خواهد داشت. همچنین فعال شدن ظرفیتهای پنهان و غیر فعال در این استان میتواند کمک شایانی به امنیت غذایی در کشور بنماید.