معرفی کتاب؛ هویت و سیاست (در دست انتشار)

مقدمه

هویت و سیاست (تأملی بر نقش قومیت در آذربایجان ایران )

دولت‌هایی که در فرایند گذار از جوامع سنتی چند فرهنگی به دولت ملی و ملت مدرن قرار داشته‌اند، مساله «سیاسی و امنیتی شدن» هویت‎های قومی یکی از چالش‎های مهم انسجام ملی و انسجام سیاسی- اجتماعی آنها بوده است. بر این مبنا در چارچوب رهیافت‌های جامعه‌شناسی سیاسی و نیز جامعه‌شناسی امنیت، فعال شدن شکاف‌های قومی و شکل‌گیری جریان‎های مبتنی بر آن، قومیت را به یک نیروی اجتماعی مؤثر در فرایندها و تحولات سیاسی جوامع چند فرهنگی تبدیل می کند. چنین مساله ای در تاریخ معاصر ایران نیز پس از ناکامی دولت مشروطه و با آغاز الگوی دولت- ملت سازی ناسیونالیستی پهلوی موضوعیت دارد و در طول سده اخیر مسائل و بحران‌های قومی یکی از پیامدهای امنیتی شدن مسائل قومی و از متغیر‎های مهم در تحولات امنیت داخلی بوده است. از این رو با توجه به اهمیت راهبردی موضوع، مسائل قومی ایران با رویکردها و چشم اندازهای متفاوتی توسط پژوهشگران ارزیابی و تحلیل شده است. طبعاً هر یک از مناطق قومی کشورمان، از مختصات و ویژگی‎های تاریخی، جامعه شناختی، و ژئوپلیتیکی متفاوتی برخوردار است و تحلیل مسائل هر کدام از آنها نیز نیازمند توجه به ملاحظات و متغیرهای مختص به خود و بهره گیری از متدولوژی های متمایزی می‎باشد. از این حیث، مطالعه موردی این کتاب به مسائل آذربایجان ایران به عنوان یکی از مناطق مهم ژئوپلیتیکی ایران اختصاص یافته است و این امر با توجه به زمینه های شناخت نگارنده از فضای سیاسی- اجتماعی این محیط منطقه ای بوده است.

با توجه به این که سازماندهی کتاب مبتنی بر گردآوری نوشته های سنوات گذشته بوده، لازم است در خصوص ساختار و محتوای هر یک از آنها توضیحاتی ارائه شود؛ مجموعه نوشتارهای حاضر ثمره بخشی از فعالیت‌های پژوهشی نگارنده در دو دهه گذشته می‎باشد که از بین آنها مقاله‌های دوم، سوم و دهم در «فصلنامه مطالعات راهبردی»، و مقاله چهارم در جلد اول «کتاب خاورمیانه»[۱]، و مقاله هفتم در کتاب «آینده شناسی هویت‌های جمعی در ایران»[۲] و مقاله یازدهم در فصلنامه «اقتصاد و توسعه منطقه ای» انتشار یافته است. گر چه هر یک از مقالات به لحاظ روش‌شناسی و چارچوب تحلیلی از هویت مستقلی برخوردار است، ولی «مسأله قومیت» حلقه اتصال آنها می‌باشد. در واقع هر یک از مقالات سعی کرده به لحاظ نظری یا موضوعی ابعاد مشخصی از مساله قومیت را به عنوان یک نیروی اجتماعی و سیاسی در ایران بررسی کرده و ارتباط آن را با دیگر مفاهیم یا مقوله‌های مرتبط ارزیابی نماید. کتاب حاضر در برگیرنده سه بخش متمایز است: مقالات بخش اول بیشتر به مباحث مفهومی و تئوریک قومیت و مفاهیم مرتبط به آن مانند ملت، امنیت و جهانی شدن می‌پردازد. مطالب بخش دوم به تحلیل و ارزیابی سیاست قومی و آینده شناسی تحولات قومی در ایران مرتبط است. بخش سوم نیز به بررسی نقش قومیت در تاریخ معاصر آذربایجان ایران اختصاص یافته است. در ادامه به اختصار به توضیحاتی در رویکرد و ایده های این نوشته‌ها اشاره می‎گردد.

فصل اول با عنوان «مبانی نظری جنبش‌های اجتماعی و قومی»، به بررسی مفهومی جنبش‌های اجتماعی، نظریه‌های علل ظهور، مراحل ظهور و تکوین جنبش‌ها پرداخته و ویژگی‌های متمایز کننده یک جنبش قومی از جنبش‌های نوین اجتماعی ر ا بیان می‎کند. ایده و یافته اصلی نوشته این است که یک جنبش قومی گرچه ویژگی‌های عام یک جنبش اجتماعی را دارا می‌باشد، ولی در عین حال اصول مشخصی آنها را از دیگر کنش های جمعی متمایز می‌نماید. به این معنی که تمرکز بنیادی جنبش‎های قومی بر مسأله حفظ یا احیای «هویت قومی» بوده و اصل هویت، مهمترین محرکه تکوین و رشد آنها می‌باشد.

هدف مقاله دوم با عنوان «شأن قومیت و ناسیونالیسم قومی در مطالعات امنیت ملی»، بازشناسی جایگاه قومیت و قوم‌گرایی به عنوان متغیری موثر در تحلیل امنیت ملی در جوامع چند قومی است. این مقاله با بررسی رویکردهای مارکسیستی و نوسازی دوره جنگ سرد، معتقد است که این رویکردها، اهمیت مقوله قومیت و تکثر قومی دولت‎های جهان سومی را در بررسی روندهای امنیت ملی، توسعه و فرایند یکپارچگی سیاسی و اجتماعی این جوامع نادیده گرفتند و معتقد به زوال متغیر قومیت در فرایند توسعه و نوسازی بودند. این مقاله در ادامه به بررسی نقش ناسیونالیسم قومی، تاثیر آن بر انسجام سیاسی- اجتماعی و نیز ناامنی‌های داخلی و منطقه‌ای می‌پردازد. یافته پژوهش بر این است که نه امنیتی سازی مساله، بلکه توجه به پارادایم غیر تقلیل‌گرانه هویت و امنیت ملی و نیز تاکید بر راهبردهای بلندمدت و رهیافت‎های نوین برای پاسخ به مطالبات و مسائل گروه های قومی، می تواند بنیان‎های همبستگی و انسجام را در جوامع چندقومی سامان دهد و از این رو چنان که رویکردهای امنیت‌گرا پایه و مبنای سیاستگذاری‎های کلان ملت- دولت سازی قرار گیرد، قادر به تامین امنیت و توسعه پایدار در این جوامع نخواهد بود.

در مقاله سوم با عنوان «تأثیر جهانی شدن بر جنبش‌های قومی»، فرضیه مقاله بر این است که جهانی شدن از طریق گسترش و فراگیر کردن رژیم‌های جهانی حقوق بشر و دمکراسی، تضعیف ارکان سنتی حاکمیت ملی و تاثیر بر توانمندی‌های کنترلی دولت‌های ملی و نیز تغییر منابع هویت ساز، جنبش‌های قومی را تقویت می‌کند. بر مبنای این مفروضات، جنبش‌های قومی با بکارگیری حمایت‌ها و سازوکارهای حقوقی و سازمانی رژیم‌های جهانی حقوق بشر و دمکراسی و نیز فراملّی کردن اهداف و فعالیت‌های خود از طریق ارتباطات نوین جهانی به تقویت روزافزون فعالیت‌ها و اهداف خود در چارچوب نظام روابط بین الملل و ساختار دولت ـ کشور اقدام می‌کنند.

در نوشته چهارم با عنوان «فرآیند ملت‌سازی در جوامع چندقومی خاورمیانه» این موضوع مورد توجه قرار گرفته که ملت‌سازی در خاورمیانه به ویژه در جوامع چند قومی با هدف دستیابی به هویت ملی، دولت ملی و یکپارچگی سیاسی و اجتماعی چه مراحل، چالش‎ها و فرایندهایی را سپری کرده است. در این فرایند، الگوها و استراتژی‌های ملت‌سازی که به نوعی می‌توان آنها را به استراتژی‌های «سیاست قومی» تفسیر کرد، بررسی شده و مهمترین چالش‌های پیش‌روی دولت‌های خاورمیانه در امر ملت‌سازی به ویژه در ارتباط با انواع ناسیونالیسم قومی تحلیل شده است. در این چارچوب الگو و چالش‌های فرایند ملت‌سازی در ایران نیز به طور مختصر ارزیابی شده است.

در گفتار پنجم، هدف نوشته پاسخ به این پرسش بوده که مهم‎ترین مفاهیم گفتمان فکری- سیاسی اپوزیسیون قومی کشور در دو دهه پس از جنگ چه بوده و چه تحولی پیدا کرده است و پیامدهای امنیتی این تغییر گفتمانی برای جامعه و دولت در ایران چه می‎تواند باشد؟ بررسی بنیان‎های فکری جریان‎های قومی در چند سال اخیر که در سال ۱۳۹۰ در بیانیه دو حزب کومله و دمکرات کردستان ایران نمود صریحی یافت، نشان می‏دهد که عناصر مفهومی و راهبردی گفتمان اپوزیسیون قومی نسبت به مقاطع پیشین تاریخی با تحولات عمیقی روبرو شده است؛ به این معنی که در دهه های ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ مهم‎ترین مطالبات قوم گرایان در خواسته هایی مانند اجرای برخی اصول قانون اساسی مرتبط به حقوق اقوام، آموزش زبان قومی، توزیع عادلانه منابع و امکانات کشور، کاهش نابرابری‎های منطقه ای یا محرومیت ‎زدایی و نهایتاً تمرکززدایی و افزایش اختیارات مدیران و نهادهای محلی مانند شوراهای شهر خلاصه می‏شد، اما در ادبیات نوین اپوزیسیون قومی، قوم‎گرایی به ملت گرایی، طلب اختیارات محلی به حکومت و پارلمان منطقه ای، تمرکززدایی به فدرالیسم جغرافیایی- قومی و  مشروعیت خودمختاری در صورت‎بندی جدید به «حق تعیین سرنوشت» تغییر یافته است.

هدف بحث گفتار ششم با عنوان «آسیب شناسی سیاست قومی در ایران»، که در سال ۱۳۸۵ در نشستی تحلیلی ارائه شده، به ارزیابی مختصر «مطالعات و متون مرتبط» و نیز سیاست‎های قومی جمهوری اسلامی در چند دهه گذشته پرداخته است. در چارچوب این آسیب شناسی، مسائل و نقاط ضعف رویکردها و سیاست‎های قومی در ایران در مولفه هایی مانند «تعریف غیرجامع و مضیّق از هویت ملی»، «قبض و بسط مستمر در تعریف امنیت ملی»، «تداوم رویکرد امنیتی در مناطق قومی»، «الهام پذیری پژوهش ها و تحلیل‎ها از نگرش خطی» و تجارب کشورهای اروپایی، «نگرش پاتریمونیالیستی به این متغیر»، «تحلیل پوزیتویستی یا صرفاً مادی و فیزیولوژیکی دیدن مساله قومیت»، «نگرش عَرَضی به قومیت یا نفی اصالت مندی پدیده قومی در ایران» و نهایتاً «عدم توجه به تحرک اجتماعی» یا غفلت از تحول در نظام قشربندی اجتماعی مناطق قومی ارزیابی شده است.

گفتار هفتم با عنوان «آینده پژوهی تحولات قومی در ایران»، سعی دارد چارچوبی روشمند و متمایز برای تحلیل مولفه های موثر بر روندهای آتی تحولات قومی در ایران ارائه دهد. بر این مبنا، وضعیت چهار پیشران؛ «شکاف‎های اجتماعی»، «الگوی ملت ‎سازی و سیاست قومی»، «ایدئولوژی و راهبرد نخبگان قومی» و نهایتاً «کلان روندهای جهانی» مانند رژیم‎های حقوق بشر، تقویت بنیان‎های حکمرانی جهانی و تضعیف ارکان حاکمیت ملی و انقلاب در تکنولوژی‏های ارتباطاتی مورد توجه قرار گرفته و بر مبنای نقش آفرینی آنها در گذشته و وضعیت فعلی و حال آن‏ها، روندهای آتی مرتبط به این متغیرها ارزیابی شده است. بر مبنای این نوشته، روندهای آتی مسائل قومی در ایران را می‎توان با ارزیابی دقیق تاثیرات این چهار مولفه در گذشته و وضعیت حال آن و نیز برآورد نسبی تحولات و تغییرات شگرفی که در هر یک از این حوزه‌ها در آینده نزدیک و دور در شرف وقوع است، تحلیل و پیش بینی نمود.

گفتار هشتم با عنوان «بررسی تاریخی ـ تحلیلی جنبش‌های قومی در آذربایجان»، به تحلیل زمینه‌ها، عوامل و اهداف شکل‌گیری دو جنبش شیخ محمدخیابانی و فرقه دمکرات آذربایجان می‏پردازد. در خصوص جنبش شیخ محمد خیابانی سه عامل انقلاب مشروطه و مرحله دوم احیای آن در آذربایجان، انحراف آرمان‌های انقلاب مشروطه، اشغال کشور و قرارداد ۱۹۱۹ وثوق‌الدوله با بریتانیا، به عنوان زمینه‌های شکل‌گیری این جنبش بررسی شده‌اند و سپس اهداف، برنامه‌ها و چگونگی ظهور حرکت‌ خیابانی مطرح می‌شوند. همچنین در ادامه این گفتار در تبیین علل و زمینه های پدیداری فرقه دمکرات آذربایجان، سه عامل «الگوی ملت‌سازی مبتنی بر ناسیونالیسم قومی پهلوی و گذار به دولت متمرکز و مطلقه»، «نارضایتی عمیق مردم و نخبگان از سیاست‎های اقتصادی و  اجتماعی پهلوی اول و به حاشیه راندن تبریز و آذربایجان»، «رشد گرایشات قومی در سازمان‌های حزبی و صنفی منطقه‌ای پس از سقوط رضاشاه»، «سیاست دولت شوروی برای اخذ نفت شمال و تلاش برای توسعه نفوذ در مناطق پیرامونی و ایجاد دولت‎ها و گروه ‏های اقماری» به عنوان زمینه‌ها و عوامل شکل‌گیری جنبش فرقه‌ دمکرات مطرح شده‌اند و در انتهای بحث به اهداف، ایدئولوژی و عملکرد این جنبش‎ها پرداخته می‌شود.

در گفتار نهم، حرکت‌های سیاسی و اجتماعی در آذربایجان بر اساس نظریه «بسیج منابع» تحلیل می‎گردد. هدف این بررسی ارائه مدل نظری برای روندشناسی حرکت‌های سیاسی و قومی مختلف در آذربایجان ایران در یکصد سال گذشته می‌باشد. ایده اصلی مقاله این است که در این منطقه، حرکت‌های جمعی و واکنش‌های اجتماعی و سیاسی که در صورتبندی‌های مختلف رخ داده، زمانی پدیدار شده‌اند که در بستر، ساختار و مقتضیات اجتماعی و سیاسی خاصی، برخی از نخبگان و سازمان‌های محلی و قومی، طیفی از جامعه را در موقعیت های خاصی در راستای ایدئولوژی و اهداف خود بسیج نموده‌اند. بر این مبنا، در این مقاله، ابتدا نظریه بسیج منابع و مدل مفهومی آن مطرح و سپس حرکت‌های قومی مختلف قبل و پس از انقلاب اسلامی در چارچوب این نظریه تحلیل می‌شود. مبحث آخر این گفتار، ارزیابی ظرفیت‌های سیاسی-اجتماعی بسیج‌پذیری و بسیج‌گری جریان‎های قومی آذربایجانی در دو دهه پس از جنگ و دفاع مقدس می‌باشد.

گفتار دهم با عنوان «چشم‌انداز آتی ناسیونالیسم قومی در آذربایجان ایران» که متن یک سخنرانی می‌باشد، به ارزیابی حرکت قومی آذری‌ها در در دو دهه هفتاد و هشتاد شمسی می‌پردازد و سعی دارد تصویری کلی از برخی فعالیت‌های قوم‌گرایانه و هویت‌خواهانه در این منطقه ارائه نماید. این بحث که حاصل یافته های یک پروژه تحقیقاتی نگارنده می‌باشد، حرکت قومی آذربایجانی‌ها را در سه محور؛ اهداف و ایدئولوژی، پایگاه اجتماعی فعالان قومی، و روش‌ها و شیوه‌های نخبگان و فعالان برای دستیابی به اهداف، بررسی کرده است و بخش آخر نوشته نیز استنتاجی از سه محور یاد شده با رویکردی آینده ‎شناسانه می‎باشد.

امّا آخرین گفتار کتاب با عنوان «تحلیل ساختاری نظام مسائل توسعه آذربایجان شرقی» هر چند به مساله توسعه و متغیرهای کلیدی موثر بر این استان می‎پردازد، ولی یافته های این مقاله که مستخرج از پروژه ای پژوهشی[۳] در سال‎های ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ می‎باشد، پیوند مفهومی و موضوعی با روندهای چند دهه گذشته داشته و حاکی از استمرار برخی مسائل و چالش‎ها در این منطقه است. در این پژوهش عوامل کلیدی موثر بر روندهای توسعه و امنیت استان، مستخرج از۱) ۶۵ مورد مصاحبه با مدیران و خبرگان ارشد استان، ۲) اسناد معتبری مانند سند ۱۸ جلدی آمایش سرزمین و یا دو سند تدبیر و توسعه استان در سال های ۱۳۹۴ و ۱۳۹۸ و ۳) یافته های دیگر پژوهش‌های پیشینی می‎باشد. بر مبنای یافته‌های این پروژه، عوامل کلیدی پنج‎گانه اول و موثر بر توسعه استان به لحاظ میزان تاثیرگذاری به این ترتیب شناسایی شدند؛ ۱) ساختار متمرکز اداری و اختیارات محدود منطقه ای، ۲) اقتصاد دولتی و رانتی، ۳) غفلت از ظرفیت‎ها و فرصت‎های ژئوپلیتیکی استان، ۴) رویکرد امنیتی مرکز به آذربایجان، ۵) بی‌توجهی دولت به سرمایه‌گذاری‌های زیرساختی. این مؤلفه ها، موضوعاتی هستند که در چند دهه گذشته در نگاه و زبان نخبگان، مدیران، رسانه ها و نهادهای استان و نیز افکار عمومی همواره از مسائل و چالش‏های آذربایجان و منطقه شمال غرب مطرح و معرفی شده است.

  با وجود ممارست نسبتاً طولانی در مطالعه و تحلیل مفهومی و موضوعی مسائل قومی ایران و آذربایجان ایران، نگارنده با اذعان به قلّت توان و توشه علمی خود، امیدوار است این مجموعه مقدمه‌ای دیگر برای ارزیابی واقع بینانه گذشته و حال در مساله قومیت‌های ایران باشد و منطق تحلیلی آن در کنار دیگر رویکردها، در فهم جامع و چند بعدی موضوع حیاتی کشورمان موثر بوده باشد. با این امید که دولت و ملت ایران بر اساس تجارب گرانسنگ خود در یک قرن گذشته و با الهام از الگوهای موفق سیاست قومی و ملت‌سازی بتواند شالوده‌ و ارکان پایدار هویت و انسجام ملی را در سده جدید بر اساس آموزه های متعالی دین مبین اسلام، هویت فراگیر ملی، عقلانیت سیاسی و همزیستی دمکراتیک استحکام بخشد.

فهرست مطالب

مقدمه

بخش اول: مباحث مفهومی و نظری

گفتار اول: مفهوم شناسی جنبش‌های اجتماعی و قومی

گفتار دوم: شأن قومیت و ناسیونالیسم قومی در مطالعات امنیت ملی

گفتار سوم: تأثیر جهانی شدن بر جنبش‌های قومی

گفتار چهارم: الگوهای ملت‌سازی در جوامع چند قومی خاورمیانه

بخش دوم؛ تحلیل سیاستها و روندشناسی تحولات قومی در ایران

گفتار پنجم ؛ تحول مفهومی و راهبردی در گفتمان اپوزیسیون قومی

گفتار ششم: آسیب شناسی مطالعات و سیاست قومی در ایران

گفتار هفتم: بنیان‎های آینده پژوهی تحولات قومی در ایران

بخش سوم: مسأله قومیت در آذربایجان ایران

گفتار هشتم: بررسی تاریخی ـ تحلیلی جنبش‌های قومی در آذربایجان

گفتار نهم: تحلیل حرکت‌های قومی در آذربایجان ایران بر اساس نظریه بسیج منابع

گفتار دهم: چشم‌انداز ناسیونالیسم قومی در آذربایجان

گفتار یازدهم: تحلیل ساختاری نظام مسائل توسعه در آذربایجان شرقی


[۱] – عباس نادری و سیدقاسم ذاکری، کتاب خاورمیانه ۱ (مسائل و چالش‎ها)، ابرار معاصر تهران، ۱۳۸۳.

[۲] – رضا صالحی امیری، آینده شناسی هویت‎های جمعی در ایران، مرکز تحقیقات استراتژیک، ۱۳۹۱.

[۳] – مساله شناسی پیشرفت و امنیت در آذربایجان شرقی، پژوهشکده مطالعات راهبردی، ۱۳۹۹.

دیدگاه خود را بنویسید


برو بالا