اختیارات محدود استانها مهمترین مشکل استانها
قبل از پرداختن به یافته ها و نتایج پروژه های مساله شناسی استان ها که در پژوهشکده مطالعات راهبردی طراحی، اجرا و تدوین شد، یادآوری چند نکته روش شناختی ضروری است؛ نخست این که؛ ۱۱ پروژه مطالعاتی به لحاظ نوع پژوهش از طیف مطالعات کیفی بوده و از روش تجزیه و تحلیل یکسان داده ها یعنی تحلیل ساختاری استفاده کردهاند. دوم؛ روش جمع آوری داده ها در تمام این پروژه ها یکسان و مبتنی بر سه روش ۱) مصاحبه عمیق نیمهساختارمند ۲) داده ها و اطلاعات اسناد آمایش سرزمین، دو سند تدبیر و توسعه استان و نیز دیگر مطالعات اسنادی و پژوهشهای پیشین و ۳) مشاهدات و تجارب خود محققان بوده است. همچنین در مرحلهی مصاحبه با خبرگان و کارشناسان، جمعیت نمونه مورد نظر جهت مصاحبه در این پروژه های تحقیقاتی برای استخراج مسائل استانها شامل؛ مدیران سازمانهای اجرایی و قضایی، فرماندهان انتظامی- امنیتی، خبرگان بخش عمومی مانند نمایندگان مجلس، ائمه جمعه و اعضای شورای شهر، نخبگان فکری دانشگاهی، فعالان مدنی و مدیران بخش خصوصی بوده است. تعداد و مجموع مدیران و نخبگانی که در ۱۱ استان مورد مصاحبه واقع شده، رقم قابل توجه ۹۸۳ نفر و میانگین تعداد مصاحبه در هر استان ۸۹ نفر بوده است.
نتایج تحقیقات نشان میدهد که تعداد مسائل مهم شناسایی شده در ۱۱ استان برابر با ۸۳۶ مسئله بوده که میانگین آن، ۷۴ مسئله برای هر استان است چنان که پژوهشگران یادآوری کرده اند، تعداد کل مسائل استانها بسیار بیش از فراوانی اعلان شده بوده و این تعداد پس از ادغام و تجمیع مسائل استانها به دست آمده است. در واقع فراوانی مورد اشاره مسائل هر استان صرفاً به موضوعات و چالش های مهم آنها اختصاص یافته است.
مهمترین مسائل مشترک استانها
داده های ۱۱ پروژه استانی بیانگر این است که هر چند نظام مسائل استانهای توسعهیافته و یا محروم، استانهای مرزی و یا مرکزی برخی ویژگیها و مختصات منحصر به خود را دارند، ولی یافتههای پروژه ها بیانگر این است که کلیدی ترین مسائل استانهای منتخب با طیفبندی مختلف دارای تشابهات و اشتراکات قابل تأملی می باشد. بر این اساس، موضوعی مانند «ناکارآمدی نظام مدیریتی استان»، در بین مسائل ۱۱ استان، رتبه اول از مسائل ۹ استان میباشد که بیانگر عمومیت و البته تاثیرگذاری اساسی این مسئله می باشد و یا مؤلفه هایی مانند «تمرکزگرایی در نظام اداری کشور»، با ۶ بار تکرار، «عدم تعامل نهادها و تعدد مراکز تصمیمگیری»، «ضعف نظام شایستهسالاری»، «مسئله فساد و تخلفات»، «قانونگریزی و ضعف ضمانت قانون»، «نظام برنامه ریزی غیرآمایشی» هر کدام با ۶ و یا ۵ بار تکرار جزء مسائل نخست و مشترک ۱۰ گانه اول بیش از نصف استانها بوده است. جدول زیر بیانگر وضعیت کیفی و کمی مسائل پرتکرار و مشترک استانها میباشد.
نابسامانی نظام حکمرانی به مثابه مهمترین مسئله استانها
تحلیل کیفی و کمی یافتهها بیانگر این است که در میان ۱۰ مسئله نخست استانها – که از میان صدها مسئله انتخاب و معرفی شده اند-، مهمترین مسئله و متغیر کلیدی مشترک و تأثیرگذار بر دیگر مسائل استانها، معطوف به آسیبهای ساختاری و ناکارآمدی کارکردی «نظام مدیریت محلی- منطقه ای» و یا «نظام حکمرانی استانی» است و در بین مسائل ۱۱ استان، این مسئله «رتبه اول» از مسائل ۹ استان میباشد که بیانگر عمومیت و البته تاثیرگذاری بنیادین این مسئله در سطح کشوری است و به بیان سادهتر، «مسئله نخست» و یا «کلیدیترین مسئله» ۸۲ درصد استانها یکسان بوده است. بر همین مبنا، مؤلفه های مرتبط و معطوف به این مسئله کلیدی مانند «تمرکزگرایی در نظام اداری کشور»، «عدم تعامل نهادها و تعدد مراکز تصمیمگیری»، «نظام برنامه ریزی غیرآمایشی»، «ضعف نظام شایستهسالاری»، هر کدام با ۶ و یا ۵ بار فراوانی، جزء مسائل نخست و مشترک بیش از نصف استانها بوده است.
جدول مسائل کلیدی مشترک ۱۱ استان بر مبنای بیشترین فراوانی
| مساله نخست | فراوانی | مساله دوم | فراوانی | مساله سوم | فراوانی | مساله چهارم | فراوانی | مساله پنجم | فراوانی |
| ناکارآمدی نظام مدیریتی استان | ۹ | تمرکزگرایی در نظام اداری کشور | ۶ | چالش تعامل نهادها و تعدد مراکز تصمیم گیری | ۶ | ضعف نظام شایسته سالاری | ۶ | مساله فساد و تخلفات، | ۶ |
| مساله ششم | فراوانی | مساله هفتم | فراوانی | مساله هشتم | فراوانی | مساله نهم | فراوانی | مساله دهم | فراوانی |
| قانونگریزی و ضعف ضمانت قانون | ۶ | برنامه ریزی غیرآمایشی و غیر راهبردی | ۵ | ضعف سرمایهگذاریهای زیرساختی | ۵ | ناکارآمدی سیستم نظارت | ۴ | بحران زیست محیطی | ۴ |
در مطالعات منتخب یازدهگانه، ابعاد و مؤلفه های نابسامانی نظام حکمرانی محلی در تعابیر و مفاهیم متفاوت بیان شده است؛ در مسئلهشناسی آذربایجانشرقی، به چالشهایی مانند «ساختار متمرکز نظام اداری کشور»، «اختیارات محدود استان»، «چند پارچگی نظام مدیریتی»، و «غفلت نظام مدیریتی از ظرفیتهای ژئوپلیتیکی استان» تمرکز یافته است. در آذربایجان غربی به «نارسایی ساختار مدیریتی» «تمرکزگرایی»، «عدم ثبات مدیریتی»، «دخالت نمایندگان در اجرا»، و «ضعف سیستم نظارتی» اشاره شده است. چالشهای نظام حکمرانی محلی در پروژه اصفهان با مؤلفه هایی مانند، «مدیریت ناکارآمد»، «عدم شفافیت ساختاری»، «ضعف نظام تصمیم سازی»، «بوروکراسی ناکارآمد»، «عدم تعامل نهادی»، «نهادهای موازی»، در یافتههای پژوهش تهران، در مسائلی مانند «ضعف نظام برنامه ریزی و تدبیر»، «تعدد مراکز تصمیم گیری»، «ناکارآمدی ساختار اداری»، «ضعف نظارت و بازرسی»، در مسئلهشناسی خراسان رضوی در مضامینی همچون؛ «ناکارآمدی سیستم مدیریتی»، «ضعف در نگاه راهبردی»، «ضعف در همگرایی بین سازمانها»، «ضعف در نظارت»، در مسئلهشناسی زنجان در تعابیری مانند «نارساییهای ساختاری مدیریت»، «تمرکزگرایی»، «ضعف کارگزاران مدیریتی»، در سیستان و بلوچستان در مولفه هایی مانند «فقدان برنامه ریزی مدون و یکپارچه»، «ضعف شایسته سالاری» بیان شده است. در کردستان، مسائل «عدم برنامهریزی راهبردی»، «سوء مدیریت و ناکارآمدی»، «مدیران غیر بومی استان»، «تمرکزگرایی»، در لرستان، «سوء مدیریت»، «ضعف نظام مدیریت راهبردی»، در هرمزگان؛ «سوء مدیریت»، «فقدان شایسته سالاری»، «توسعۀ غیرآمایشی»، «نابرابری و عدم توازن منطقه ای»، در همدان مؤلفه هایی مانند «ضعف مدیریت»، «عدم شایستهسالاری»، «ناهماهنگی مسئولین»، «عدم چشم انداز راهبردی»، «ناکارآمدی سیستم نظارت»، «تصمیمات غیر کارشناسی»، «تمرکزگرایی و فقدان اختیارات» به عنوان متغیرهای کلیدیِ تاثیرگذار استان و البته مهمترین چالشهای نظام حکمرانی استانها معرفی شده اند.
اشاره به این مؤلفهها به عنوان مهمترین مسائل استانها بیانگر این است که اولاً «ساختار» و «فرایند- کارکرد» نظام حکمرانی محلی و مدیریت منطقهای استانها برای دستیابی به اهداف و یا پیشبرد برنامههای خود با چالشهای بنیادینی مواجه است و ثانیاً مسائل کلیدی دیگر استانها مانند فساد و تخلفات اداری و یا بحرانهای زیست محیطی به شدت متأثر از نابسامانی نظام حکمرانی محلی میباشند. بر این اساس ایده مهمی که از یافتهها و نتایج مطالعات منتخب میتوان استنباط نمود این است که؛ بنیان مسائل و چالشهای استانها تحت تأثیر ساختار ناکارآمد و پر مسئله نظام حکمرانی محلی و منطقهای قرار دارد و البته خود این مسئله نیز تابعی از چالشها و ویژگیهای ساختار نظام حکمرانی و نظام اداری و مدیریتی کشور میباشد. ارتباط دیالکتیکی این دو ویژگی، نظام حکمرانی محلی را با مسائل و چالشهایی مواجه نموده که برحسب یافتههای مطالعات کلان پروژه مسئلهشناسی استانها عبارتند از؛
– اختیارات محدود استانها به واسطه ساختار متمرکز نظام اداری کشور
– عدم انسجام و یکپارچگی نظام مدیریتی استانها
– نظام اجرایی و مدیریتی بدون چشمانداز راهبردی و سند آمایش سرزمین
– ضعف نظام شایستهسالاری و سیاست زدگی فرایند گردش نخبگان
– فقدان منابع مالی مستقل پیشبرد برنامههای توسعه و قطره چکانی بودجه ای بهویژه در مناطق پیرامون
– عدم تناسب تکالیف با اختیارات مدیران و نهادهای استانی
– عدم تمایز ساختاری و تداخل کارکردی و سازمانی
– عدم ثبات مدیریتی و یا مدیران غیربومی و پروازی در استانها
منتشر شده در وب سایت یازاکو در سیزدهم اردیبهشت هزار و چهار صد و یک